گفت‌وگو با روبن اوستلوند كارگردان فيلم «مربع»‌ / تضاد بين غريزه و نيروي عقلاني

اخبار و اطلاعات پزشكي ايران را در اين وبگاه دنبال كنيد.

گفت‌وگو با روبن اوستلوند كارگردان فيلم «مربع»‌ / تضاد بين غريزه و نيروي عقلاني

مجله تجربه، ترجمه علي افتخاري ميدان به رهبري روبن اوستلوند كارگردان و فيلمنامه نويس سوئدي و برنده نخل طلاي هفتادمين جشنواره فيلم كن در سال 2017، ادامه مضاميني است كه او در فيلم قبلي خود، فورس ماژور (2014) درباره آن صحبت كرد. او جامعه و فرهنگ محلي و مخالفت آن با آرمان هاي پست ما …

منبع :
گفت‌وگو با روبن اوستلوند كارگردان فيلم «مربع»‌ / تضاد بين غريزه و نيروي عقلاني

گفت‌وگو با روبن اوستلوند كارگردان فيلم «مربع»‌ / تضاد بين غريزه و نيروي عقلاني https://ijmarket.com/blog/گفت‌وگو-با-روبن-اوستلوند-كارگردان-فيل/ ايجي ماركت Wed, 17 Nov 2021 15:19:17 0000 فيلم و هنر https://ijmarket.com/blog/گفت‌وگو-با-روبن-اوستلوند-كارگردان-فيل/

مجله تجربه، ترجمه علي افتخاري ميدان به رهبري روبن اوستلوند كارگردان و فيلمنامه نويس سوئدي و برنده نخل طلاي هفتادمين جشنواره فيلم كن در سال 2017، ادامه مضاميني است كه او در فيلم قبلي خود، فورس ماژور (2014) درباره آن صحبت كرد. او جامعه و فرهنگ محلي و مخالفت آن با آرمان هاي پست ما …

منبع :
گفت‌وگو با روبن اوستلوند كارگردان فيلم «مربع»‌ / تضاد بين غريزه و نيروي عقلاني

مجله تجربه، ترجمه علي افتخاري

ميدان به رهبري روبن اوستلوند كارگردان و فيلمنامه نويس سوئدي و برنده نخل طلاي هفتادمين جشنواره فيلم كن در سال 2017، ادامه مضاميني است كه او در فيلم قبلي خود، فورس ماژور (2014) درباره آن صحبت كرد. او جامعه و فرهنگ محلي و مخالفت آن با آرمان هاي پست ما را، البته با خنده، بررسي كرد.

كلااس بنگ در «ميدان» نقش مسيحيت، مدير هنري ثروتمندي در موزه هنرهاي معاصر استكهلم را بازي مي كند كه در حال آماده شدن براي نصب يك طرح نورپردازي مربع در محوطه موزه است. متن بر اساس كتيبه اي نوشته شده است: “ميدان پناهگاه و امانت است.” در آن همه ما حقوق و تعهداتي برابر داريم. “درباره طبقه، موقعيت اجتماعي و ناامني خود فكر كنيم.

اليزابت ماس ​​و دومينيك وست از ديگر بازيگران «مربع» هستند و در يكي از بزرگترين سكانس‌ها، تري نوتاري، شخصيت اصلي و بدلكار را بيشتر با نقش آفريني پس از سريال «سياره ميمون‌ها» و اندي سركيس مي‌بينيم. .

“ميدان” پس از اولين نمايش جهاني خود در جشنواره فيلم تورنتو نيز به نمايش درآمد و نماينده سوئد در بخش فيلم خارجي در جوايز اسكار 2018 بود كه در فهرست نهايي پنج نامزد نهايي قرار گرفت. اين فيلم همچنين برنده شش جايزه فيلم اروپايي از جمله شش جايزه از جمله بهترين فيلم اروپايي در سال 2017 شد. «مربع» همچنين جايزه بهترين كمدي اروپايي، بهترين كارگرداني، بهترين فيلمنامه نويس (اوستلوند)، بهترين بازيگر مرد (بنگ) و بهترين طراح صحنه (ژوزفين آزبري) را از آن خود كرد.

قبل از «ميدان»، دو فيلم ديگر اوستلوند نماينده سوئد در جوايز اسكار بودند: «عمدي» در سال 2009 و «فورس ماژور»، دومين فيلمي كه اگرچه در فهرست نهايي اسكار قرار گرفت، اما نامزد اسكار زبان خارجي نشد. . . «فورس ماژور» برنده جايزه داوران جشنواره فيلم كن شد. دو فيلم اوستلوند «ناخواسته» و «بازي» (2011) نيز در اين بخش به نمايش درآمدند.

اين فيلمساز 47 ساله در اين مصاحبه از «مربع» صحبت كرد.

كلاس بنگ و اليزابت ماس

مانند فورس ماژور، يك مربع فيلم جالبي است كه شكاف بين آنچه ما باور داريم و آنچه انجام مي دهيم را مي شكند. ايده فيلم از كجا آمد؟

بله، تضاد بين غرايز و قدرت ذهني ما. به ذهنم خطور كرد كه دارم فيلم «بازي» مي سازم و پرونده هاي قضايي را مي خوانم چون از غارتي كه در زادگاهم رخ داد تشويق شدم. پسران بسيار جوان در بازار از پسران جوان ديگر دزدي مي كردند. وقتي پرونده هاي دادگاه را خواندم، متوجه شدم كه بسيار نادر است كه بزرگسالان با كودكان تماس بگيرند يا سعي كنند به آنها كمك كنند. و حتي خود بچه ها هم به دنبال كمك نبودند.

من با پدرم در مورد آن صحبت كردم – و واقعاً يك فيلم بود – و او به من گفت كه در سال 1950، وقتي شش ساله بود، پدر و مادرش آدرس خانه را به گردن او انداختند و او را به يك بازي به خيابان فرستادند. استكهلم پسري شش ساله در مركز استكهلم، تنها، اما واضح بود كه در آن سال‌ها به بزرگسالان ديگر به‌عنوان كسي نگاه مي‌كردي كه مي‌توانست به فرزندانت كمك كند اگر مشكلي پيش بيايد. امروزه ما برخي از بزرگسالان را تهديدي بالقوه براي فرزندان خود مي بينيم.

و در حالي كه من روي اين كار كار مي كردم، اولين دروازه بان ها در سوئد ساخته شدند. جامعه دروازه بان روشي خشونت آميز براي گفتن است: «ما مسئول آنچه در بيرون اتفاق مي افتد نيستيم. ما آن را به عنوان يك تهديد مي بينيم.» بنابراين من و دوست كشاورزم كيل بومن به اين ايده رسيديم كه بايد فضايي نمادين ايجاد كنيم كه مسئوليت مشتركمان را به ما يادآوري كند. ما به يك نمايشگاه – موزه طراحي Vandalorum در وارنامو، سوئد – براي يك نمايشگاه و نمايشگاه در اين زمينه دعوت شديم. اولين مكان را ساختند. بعدها در دو شهر ديگر نروژ ميدان هايي ساخته شد.

روبن اوستلوند

من قبلاً ايده يك مربع در دنياي واقعي را نمي دانستم.

“ميدان” در وارنامو يك حركت كوچك بوده است. مردم از آنجا به عنوان محل تجمع استفاده مي كنند، زوجين در آنجا به يكديگر قول مي دهند و در يك مورد تعدادي از معلولان جسمي كه قرباني كلاهبرداري شده بودند به ميدان رفتند و اعتراض كردند. بنابراين از بسياري جهات اين يك حركت كوچك در شهر بوده است.

به نظر شما چرا چنين ترتيبي براي پذيرش احساساتي كه همه ما به آنها اعتقاد داريم ضروري است؟

براي من، اين راهي براي شكستن «اثر بيننده» بود. ما دام هستيم، بنابراين وقتي اتفاقي مي افتد وحشت مي كنيم. بايد به ما يادآوري شود كه “من واقعاً بايد كاري انجام دهم.” و اين فقط يك علامت جاده است. تمدن بر اساس توافقات بين مردم است. اين مسيرها داراي مسيرهاي عابر پياده هستند و اين يك توافق بسيار ساده است: در اينجا راننده بايد از عابران پياده آگاه باشد و آنها را متوقف كند و البته مي توانيد به توافقات جديدي برسيد. وقتي براي اولين بار به اين موضوع فكر كرديم، متوجه شديم كه همه ما مي خواهيم فكر كنيم باهوش و باهوش هستيم، اما بايد به ما يادآوري شود كه به روش خاصي عمل كنيم.

در فورس ماژور واكنش كسي را مي پرسد كه شروع بهمن را مي بيند و وقتي شريك زندگي اش متوجه مي شود كه مرد به فكر او يا فرزندانش نبوده است، سقوط مرد را مي بينيم. با “مربع”، بوم گسترده است و يك تفسير جهاني مدرن، تفسير اجتماعي، تفسير خانوادگي وجود دارد. وقتي قطعات پازل براي اولين بار به هم رسيدند، آيا پايه و اساس آماده بود؟

فكر مي كنم نوشتن فيلمنامه برايم خيلي سخت بود و فيلم ساختن خيلي سخت بود. از اين كه – به قول مسئولان روابط عمومي فيلم – همه با متراژ مربع موافق هستند، چه احساسي داريد، پس چرا من بايد درگير آن باشم؟ اما براي من لحظه اي بود كه فهميدم مي خواهم داستاني را در دو سطح تعريف كنم. يكي، در سطح شخصي، در حالي كه زندگي خود را تمرين مي كنيد و سعي مي كنيد با مسائل اخلاقي كه در خيابان ها و خانواده خود مي بينيد كنار بياييد. و يك لايه ديگر براي من مسائلي بود كه بر سطح اجتماعي تأثير مي گذاشت، با حملات جزئي به رسانه ها و حملات به دنياي هنر كه بايد با آرمان هايي كه در مورد اين موضوعات مطرح شده است، مقابله كنند. و در مورد چيزهايي كه به عنوان انسان با آنها روبرو هستيم نظر دهيد.

زماني كه فيلمنامه مي نوشتم، زمان زيادي را صرف پرسه زدن و رفتن به موزه هاي هنر مدرن مي كردم. هر بار كه به شهر ديگري مي رفتم، به موزه هنر آن شهر سر مي زدم تا ببينم چه خبر است. بايد بگويم، تشخيص آنها بسيار دشوار است. مي دانيد، همه آنها اين تابلوي نئوني و اين تكه هاي فلزي بزرگ را در وسط اتاق دارند يا هر چيز ديگري. من احساس كردم مثل مارسل دوشان، زماني كه او خانه بيروني موزه را چيد. در آن زمان، رفتن او نااميدكننده بود، اما امروز اينطور نيست. مانند يك آيين يا يك مراسم تكراري است. ربطي به اتفاقات خارج از كشور ندارد.

براي من اين فيلم در دنياي سينما هم امكان پذير است. شما بايد از مناطق انتقاد كنيد و بايد از جايگاه خود به عنوان مدير انتقاد كنيد. اگر فقط سطح را خراش دهم، تم دارم يا فقط نقش بازي مي كنم؟

لايه فيلم به اين موضوع مي پردازد كه آيا ما آنطور كه همه دوست دارند باور كنند خاص هستيم يا خير.

من يك سخنراني بسيار جالب از يك استاد مددكاري اجتماعي ديدم كه توضيح داد سوئدي چيست. او از يك مثلث، يك دولت شمالي، يك مرد در سمت چپ و خانواده در سمت راست استفاده كرد. سپس آلمان، سوئد و سوئد را به اين مثلث اضافه كرد. كل مقاله مثلث به كجا اعتماد داريد؟ من مدت زيادي است كه در هر سه كشور زندگي كرده ام. مردم آمريكا به فرد و خانواده اعتماد مي‌كنند، آلماني‌ها به خانواده و دولت اعتماد مي‌كنند، اما سوئدي‌ها به فرد و دولت اعتماد مي‌كنند و اين به چيزي اشاره مي‌كند: ما سوئدي‌ها يك چيز بسيار شخصي داريم. شخصيت، اما در عين حال.

آيا فكر مي كنيد روند در طول زمان تغيير كرده است؟

خوب جامعه دروازه بانان را به عنوان نمونه در نظر بگيريد. فكر مي كنم ما به عنوان حيوانات وقتي نابرابري مي بينيم، وقتي نابرابري مي بينيم، وقتي فقر مي بينيم خيلي ناراحت مي شويم. اين واقعا براي ما ناراحت كننده است. بنابراين من هنوز فكر مي كنم كه ما اهميت مي دهيم، اما بياييد چنين شهرهايي بسازيم. چشم انداز اصلي شهرها امروز اين است: “به اين مكان برويد. براي استفاده.” چيزي به نام طراحي مخالف وجود دارد، جايي كه نيمكت ها زوايايي ايجاد مي كنند كه نشستن طولاني مدت را ناراحت مي كند؟ لنگرهايي روي درهاي ساختمان تعبيه شده تا مردم بي خانمان ما آنجا نخوابند. من فكر مي كنم ماركس تحليل بسيار خوبي از نحوه تأثير سيستم اقتصادي بر ما انجام داده است، و به نظر من خيلي از آن.

فكر مي‌كنم مي‌توانيد فرهنگ‌هاي مختلف و سطوح مختلف اعتماد به آنها را نيز بررسي كنيد. در مقايسه، اگر به يك رستوران شيك در سوئد مي رويد، مي توانيد در حالي كه داخل رستوران قهوه مي خوريد، ترول و كودك را داخل رستوران رها كنيد. اگر به آمريكايي ها يا اروپايي ها بگوييد كه اين كار را كرديد، آنها مي گويند “چي؟” “ديوانه اي؟” اما يك استدلال قوي در جامعه اسكانديناوي وجود دارد كه شما كودك را نگه نداريد. با اين حال، هرگز كيف خود را بيرون از رستوران رها نكنيد، زيرا اگر آن را دزديده اند، به اين دليل است كه شما احمق هستيد.

تري نوتري

تري نوتاري نقش يك هنرمند پرفورمنس را بازي مي كند كه با رفتاري شبيه ميمون، يك مهماني شام رسمي را به هم مي زند. او يك زن را در حالي كه ديگران نشسته اند مورد آزار جسمي قرار مي دهد. در مقابل، بي تفاوتي شخصيت اصلي، يك مسيحي، تقريباً به طور قطع افراطي نيست، اما او به خاطر آن مجازات مي شود.

خوب، من فكر مي كنم يك مسيحي مشكلي براي ادامه يافتن شغل جديد پس از پايان فيلم نخواهد داشت، اما هنوز مشكلات خياباني وجود دارد. البته درگير شدن يك استراتژي بود، اما زياد به آن فكر نكردم. مي خواستم او يكي از تماشاگران تئاتر بزرگ لومير (سالن اصلي جشنواره فيلم كن) باشد. اين واقعاً يكي از افكاري بود كه ما هنگام ساختن فيلم داشتيم كه در Lumiere نمايش داديم، در مقابل تماشاچياني كه لباس پوشيده بودند، و آنها مردي را تماشا كردند كه لباس پوشيده در حال پرتاب زباله بود.

آيا وسوسه نشده ايد كه يك منشي را به سالن سينما بفرستيد؟

(خنده) ما واقعاً يك ايده عالي براي مراسم فرش قرمز داشتيم كه قرار بود با تمديد برگزار شود، اما مشكل در چمداني بود كه در فرودگاه گم شد و دو دقيقه بعد از رسيدن ما رسيد. خودرو.

آيا قبل از اينكه با او آشنا شويد آن برنامه ها را در فيلم نوشتيد؟

اين نمايش را قبلا نوشته بودم. “شبيه سازي ميمون” را در گوگل جستجو كردم و به ويديويي برخوردم كه روي “Apes Planet” بهتر كار مي كند و شگفت انگيز بود. حتي يك كودك مي تواند خود را بهترين ميمون ببيند. با انجام اين كار، شما به سطح بسيار بالايي باز مي گرديد. با او تماس گرفتيم و از او خواستيم با ما همكاري كند.

دومينيك وست و اليزابت ماس .او همچنين ترجيح داد انگليسي صحبت كند، در حالي كه فيلم بيشتر سوئدي است. چگونه وارد اين شغل شدند؟

من با Endeavor در ايالات متحده كار كردم و آنها تمركز زيادي روي ساخت يك فيلم انگليسي زبان داشتند. من فكر مي‌كردم به دليل نگاه ما به اسكانديناوي و ريشه‌هاي سوسيال دموكراسي و تاريخ، قرار دادن “Square” در مبدا اسكانديناوي مهم است، اما سپس شروع به پرتاب كردن در نروژ، كپنهاگ، استكهلم و هلسينكي كردم. من براي شركت در جوايز بفتا به لندن رفتم و سپس چند جلسه برگزار كردم و با تيمي از ورزشكاران انگليسي، انگليسي و آمريكايي در لندن پيشرفت كردم. اليزابت ماس ​​را قبلا در «مد من» ديده بودم. من چيز زيادي در مورد كار دومينيك وست نمي دانستم، اما آنها هر دو بازيكنان بسيار با استعدادي هستند. مي‌داني، من از كار كردن به زبان انگليسي مي‌ترسيدم، زيرا فكر مي‌كردم مي‌توانم اسرار و چيزهايي از اين قبيل را به خاطر بسپارم.

منبع: ددلاين (جو اوتيكي)

اين فيلم را در Experience تماشا كنيد

منبع :
گفت‌وگو با روبن اوستلوند كارگردان فيلم «مربع»‌ / تضاد بين غريزه و نيروي عقلاني

منبع :https://ijmarket.com
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.